علاقهمندي ها
+
*قيافه ي اين چادري کوچيک که داره به پرچم ايران اينجوري با عشق و ذوق نگاه ميکنه خيلي با مفهومه ...
پيام نسل آينده کسانيه که زير اين پرچم دنيا را فتح خواهند کرد...
و به دنيا خواهند فهماند که نتيجه تحريم چيست...
(بجنورد - امروز در ديدار سيد ما... سيد علي)*

سربازي در مسير
91/10/13
ني ني کوچولو
:)
+
چه کلمه ي ِ مظلومــي است ؛
" قسمت"
تمـــام ِ تقصـــــيرهــــاي ِ مــــا را
به عهده مي گيــــرد ...!!...

سيد ابراهيم آل رضا
91/7/27

5 فرد دیگر
28 فرد دیگر
+
رو کردي به من و گفتي:چند وقته انگار خودت رو گم کردي...
تو دلم گفتم،وقتي هر جا سرک ميکشم تو رو پيدا ميکنم،معلومه جايي براي خودم نميمونه...
||عليرضا خان||
91/7/25
+
روز شنبه خود را عطرآگين کنيم.با عطر صلواتي بر محمد و آل محمد...

||عليرضا خان||
91/7/25
+
*شهيدان که دل رابه دريازدند،عجب پشت پايي به دنيازدند!*
ثانيه ها...
91/7/24
+
* درهوس ديدن شش گوشه دلم تاب ندارد،
نگهم خواب ندارد،
قلمم گوشه ودفترغزل ناب ندارد.
همه گويندبه انگشت اشاره مگراين عاشق ديوانه ي دلسوخته ارباب ندارد؟
توکجايي؟شده ام بازهوايي!چوشودجمعه اين هفته بيايي؟!*

..: *شيرازي*:..
91/7/24
+
*رعيت و سلطان:*
يکي از رعايا سلطان بزرگي را ندا داد ولي سلطان از روي تکبر به او اعتنا نکرد و جوابش را نداد.
*رعيت در خطاب به سلطان گفت : با من سخن بگوي ؛ زيرا خداي تعالي با موسي عليه السلام سخن گفت*.
سلطان در جواب گفت : ولي تو موسي نيستي !
*رعيت در پاسخ گفت : تو هم خدا نيستي !*
پس سلطان به خود آمد . اسبش را نگه داشت تا رعيت حاجتش را بگويد و سلطان خواسته اش را برآورده ساخت.
غزل صداقت
91/7/23

+
:گردشگر و تمساح:*
گردشگري در يک خليج کوچک مشغول ماهيگيري بود که ناگهان قايقش واژگون شد، چاره اي جز شنا کردن تا ساحل نبود . *ولي از انجا که شنيده بود سابقا در اين محل تمساح ها زندگي ميکرده اند از ترس لبه ي قايق را گرفت.*
ناگهان پيرمردي را در ساحل ديد و از او پرسيد : هيچ تمساحي اين اطراف هست ؟
*پيرمرد پاسخ داد : هيچ تمساحي ، سالهاست ...*
غزل صداقت
91/7/23
گردشگر احساس امنيت کرد و بدون شنيدن ادامه صحبت و با فراغ بال به سمت ساحل شروع به شنا کرد . در نيمه راه پيرمرد را ديد که با ترس و تعجب او را نگاه ميکند و برايش دعا ميخواند ...
*پس دوباره با صداي بلند پرسيد : راستي چطور از شر تمساح ها راحت شديد ؟*
پيرمرد فرياد زد : ما کار خاصي نکرديم ، کوسه هاي داخل آب دخل همشون رو آوردند !
+
*بهلول و دروغگو:*
نقل کرده اند بهلول چوبى را بلند کرده بود و بر قبرها مى زد.
*گفتند: چرا چنين مى کنى ؟*
بهلول گفت : صاحب اين قبر دروغگوست ، چون تا وقتى در دنيا بود دايم مى گفت : باغ من ، خانه من ، مرکب من و... ولى حالا همه را گذاشته و رفته است و اکنون هيچ يک از آن ها، مال او نيست که اگر مال او بود حتما با خود برده بود ...

غزل صداقت
91/7/23
+
*گوش خراش ترين صداي جهان چيست؟*
پژوهشگران با اسکن مغزي افرادي که به 74 نوع صداي مختلف گوش ميدادند، موفق شدند بدترين و گوشخراشترين صداهاي جهان را به ترتيب آزاردهندگي شان رتبهبندي کنند:
1-صداي کشيده شدن تيغه چاقو بر روي بطري شيشهاي بدترين و گوشخراشترين صدا براي گوشهاي انسان
2-صداي کشيده شدن چنگال بر روي شيشه
3-صداي کشيده شدن گچ بر روي تخته سياه

بي خيالم
91/7/22
+
درازترين شب سال چه شبيه؟
شبي که قهر کني شام نخوري !

سيده هانا صداقت
91/7/21